مصر سرزمینی که به «مادر دنیا» ملقب گشته و مهد تمدن بشری محسوب می‌شود، مملو از عجایبات گوناگون می‌باشد. کمتر کسی است که در مورد فراعنه و اهرام ثلاثه چیزی نداند، اهرامی که به زعم همگان مظهر فرهنگ و معماری پیشرفته‌ی مصر باستان می‌باشند لیکن از دیدگاه دکتر علی شریعتی مظهر ظلم و ستم فرعون‌ها! 

مجسمه‌ی ابوالهول و بناهای باستانی، در کنار رود نیل و برگزاری هر ساله‌ی جشن طغیان نیل تحت عنوان «وفاء النیل»، صحرای سینا و... از عجایب دیدنی مصر به شمار می‌روند. 

از این این‌ها که بگذریم مصر در عرصه‌ی اجتماعی و سیاسی هم مملو از عجایبی است که در نوع خود کم‌نظیر می‌باشند که آخرین آن‌ها تعریف جدید از دموکراسی، لیبرالیسم و کودتا بود! کودتایی که عدلی منصور از آن به عنوان «درس امید به جهانیان» یاد کرد! یعنی بعد از شکست هرگز نا‌امید نشوید! 

مصر کشوری است که صاحب بزرگ‌ترین دانشگاه اسلامی (الازهر) جهان می‌باشد و اکثریت مردمش مسلمانند ولی در کمال ناباوری حکام آن با افکار مارکسیستی و سکولاریستی و حتی ضد اسلامی بر مردم مسلمان آن حکومت می‌کنند! اکنون تعداد وزرای مارکسیست کابینه‌ی کودتا ۱۲ نفر می‌باشند! 

مصر کشوری است که مهد تمدن قلمداد می‌شود و مردان بزرگی را به دنیا و بشریت تقدیم نموده اما نزدیک به نیمی از جمعیتش بی‌سوادند! کشوری که با ثروت‌های خدادادی مانند گاز، رود نیل، پنبه و صنعت توریسم اکثریت مردمانش فقیرند، به نحوی که ملیون‌ها نفر از ساکنان این سرزمین به علت فقر مفرط و نداشتن خانه و کاشانه در قبرستان‌ها شب را به روز می‌رسانند! 

عجیب‌تر از عجایب ذکر شده تعریف جدید انقلاب (بخوانید کودتا) بود که آزادیخواهان دروغین و دموکرات‌نما‌های مصر به دنیا ارایه کردند و تحلیلگران منصف و آزادیخواهان راستین را شوکه کردند. 

ارتش و پلیس بی‌طرف! (بخوانید جیره‌خوار آمریکا) نظام قضایی مستقل! (بخوانید مبارکی) رسانه‌های آزاد! و جبهه‌ی نجات ملی! (بخوانید نجات اسراییل) با دلارهای سعودی و خلیجی در مصر به اجماع رسانده می‌شوند! و اولین رئیس جمهور مدنی و منتخب مردم و حکومتش را به بهانه‌ی ناکارآمدی ساقط می‌کنند و این کودتای آشکار را انقلاب مردمی نام می‌نهند! بله جناح لیبرال و دموکرات‌های شکست خورده و فاقد پایگاه مردمی تفسیر جدیدی از ضرب المثل شکست مایه و زمینه‌ی پیروزی است را به مردم دنیا عرضه نمودند؛ که اگر در تمامی انتخابات و رقابت‌ها بازنده بودی نا‌امید مباش چرا که همیشه راهی برای پیروزی وجود دارد و آن سجده بر پوتین ژنرال‌ها و سوار شدن بر پشت تانک‌هایشان می‌باشد و تازه این عملشان را انقلاب می‌خوانند! انقلابی که یک شهید یا حتی یک زخمی به آرمان‌هایش تقدیم نمی‌کند! آیا چنین انقلابی را که شهیدی ندارد در تاریخ انقلابات دنیا دیده‌اید! مگر در مصر سرزمین عجایب. 

دموکراسی از دیدگاه این کودتاچیان یعنی افتتاح زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها و توقیف رسانه‌ها، دموکراسی یعنی محاصره‌ی کاخ ریاست جمهوری و مورد اصابت قرار دادن آن با مولوتوف و تحت حمایت پلیس! دموکراسی یعنی آتش زدن دفا‌تر جناح سیاسی رقیب با استخدام بلطجیه و سپس ارهابی و تروریست خواندن حزب حاکم! دموکراسی یعنی تیراندازی به نمازگزاران و شهید نمودن ۲۵۰ تن و مجروح نمودن بیش از چهار هزار نفر روزه‌دار در بامداد روز شنبه، از زنان و دستگیر و زندانی نمودن رهبران و اعضای اخوان به اتهام ترویج عنف و تشویق به کشتار مردم! دموکراسی یعنی گرفتن اجازه و وکالت از مردم برای مبارزه با ارهاب و تروریسم احتمالی!! نمی‌دانم از کی مبارزه با تروریسم به کسب اجازه از مردم نیاز دارد، اگر کاسه‌ای زیر نیم کاسه نباشد! 

در این کشور استبدادزده، نظام قضایی مستقل یعنی اینکه همزمان با کودتا عوامل رژیم مبارک که در کشتار و شکنجه‌ی زندانیان دست داشتند تبرئه و آزاد شوند و جهت تلبیس و رد گم کنی، رهبران اخوان را به جرم قتل مردم روانه‌ی زندان کردن! نظام قضایی مستقل و انقلابی، یعنی مجرم شناختن رئیس جمهور منتخب به جرم فرار از زندان مبارک! به این می‌گویند نظام قضایی وفادار! و..... 

 «گنه کــرد به بلخ آهنگری                      به شو‌شتر زدند گردن مسگری» 

اما این این کودتاچیان ناخواسته خدمتی به آزادیخواهان واقعی نمودند! چرا که مبانی و تعاریف نظری و تئوریک دموکراسی و لیبرالیسم را تفسیر عینی نمودند و با این رفتارشان نقاب‌های مردم فریبشان پایین افتاد و مردم چهره‌ی واقعی، زشت و خشن آن‌ها را مشاهده نمودند و با این کارشان تیشه به ریشه‌ی دموکراسی زدند! 

احمد مطر شاعر عراقی در شعری به نام «ورثة ابلیس» در مورد این نوچه‌های ابلیس چه زیبا سروده است: 

وجوهکم اقنعة بالغة المرونة

طلاؤ‌ها حصافة و قعر‌ها رعونة

صفق ابلیس لها مندهشا، و باعکم فنونة

 «وقال:» انی راحل، ما عاد لی دور هنا، دوری انا انتم ستلعبونة

 «صورت‌هایتان همچون ماسک‌هایی هستند در منتهای لطافت، که روکشی از دانایی از آن‌ها نمایان است اما در زیر آن، نادانی و حماقت پنهان است. ابلیس برایشان دست زد و مکر و کیدش را به آن‌ها واگذار کرد و گفت: من می‌روم چرا که در اینجا نقشی برایم نمانده، از این به بعد نقش من را شما بهتر از خودم بازی می‌کنید!!» 

بله با توجه به درسی که از سرزمین عجایب آموختیم از این به بعد به جای واژه‌ی نامانوس و زشت «کودتا» بنویسید «انقلاب» و به جای واژه‌ی بیگانه‌ی «دموکراسی» بنویسید «ارتش کراسی».